طعمِ سپیدِ
طعمِ سپیدِ
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

طعمِ سپیدِ


بیتو تمامِ متنِ غزل میشود سیاه
طعمِ سپیدِ شیر و عسل میشود سیاه

هرچه که سهمِ من نوشتند ز خوب و بد
شیرین و تلخ ز روزِ ازل میشود سیاه

ارچند خوابهای تو سرخ است وآتشی
تعبیر من به سطرِ اول میشود سیاه

دم دم میان گرمی و سردی مرا نُکش
گلپونه ها به برجِ حمل میشود سیاه

بی من عبای سوگ سپید* میکنی به تن
بی تو فضای تاج محل میشود سیاه

بیتو ترانه های مرا باد میبرد
بازارِ واژه های بدل میشود سیاه

ژ


 


اگر... .

اگر سکوت بمانی اگر ترانه شوی
اگر خدای غزلهای عاشقانه شوی

اگر جنون تجسم کنی به -سحر غزل
اگر تداعی به ایمای شاعرانه شوی

اگردمشق* بیتابی دو سه سال دیگر
اگربه قونیه* بیایی چراغخانه شوی

اگر نجابت فرهاد شوی، کتیبه ی کوه
اگر روایت شیرین به صد بهانه شوی

اگر بهای بهشت گل کند ز اندامت
اگر به ساقه بپیچی،اگر جوانه شوی

دیگر ز دامن روستای تان نمی رویم
اگر زمین بکاری اگر چه دانه شوی

ژ



 


بحث تازه


از کوچه های خاطره ات میکنم عبور
یا نامه های گمشده را کرده ای مرور

برگشته ای برای خودت یا برای من
یا آمده به یاد دلت قصه های دور

آن روزهای گرم تو و من، من وشما
تصویر آدمک سر یک نامه ، خوب و جور

یک شاخه گل برای شما، نامه ی به تو
یک بحث تازه، مرد بزرگ، "نیچه"، "تاگور"
گاهی سپید و زرد گهی سبز و آتشی

گاهی ببخش عزیز! همه میکنند قصور
کم کم به یاد من، کمی هم به یادتو

آن روز های گمشده، بوسه به نرخ چور
برگشته ای عزیز دلم خیلی خسته ام

روزنامه ها نوشته مرا روی خط گور
……………
در کوچه مرگ شعر وغزل کرده است شیوع
جاریست زخم سرخ ستاره ز چشم نور


ژ


 


مسخ

سعی میکنم بلند شوم بعد از این شکست
با شانه های خم شده ای پست تر ز پست

سعی میکنم به برزخ و کافور خو کنم
بعد از وفات و مردن مسموم بود و هست

باید به شکل تازه ای خود خو کنم کمی
روزهای مسخ زندگی ام سایه گون گذشت

تبخیر شدم به شکلی که "کافکا" نوشته بود
"سامسای" بخت مرده به ابعاد نیم شصت

تبخیرشدم زجسم خودم در فضای دود
خالی ز وزن زندگی در حجم بی نشست

سعی کن تو هم بلند شوی زندگی کنی
ورنه ز مرگ و میر خودت میروی زدست


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: